بیا تو خیلی خوشت میاد

خالی بستم هیچی توش نیست

بیا تو خیلی خوشت میاد

خالی بستم هیچی توش نیست

شب یلدا

یلدا دختری بود بسیار زیبا

در اولین شب سرد سرما

عمری داشت بسیار کوتاه

با کوله ای از رنج های شبانه دلها

خواهر بزرگش بود   آذر ماه

که در اولین شب سرد سرما

یلدا را به مهمانی زمستانی برد

ویلدا را گذاشته بود تنهای تنها

و خود رفت به منزل دی ماه

دیوان شاعر       شیرازی

گر چه بود سالها روی رف خانه ها

و خاک میخورد  زیر کمرکش دهرها

امشب مهمان خاص عاشقان بود

با دلی از مهربانی   گرمابخش زمستان بود.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد