یلدا دختری بود بسیار زیبا
در اولین شب سرد سرما
عمری داشت بسیار کوتاه
با کوله ای از رنج های شبانه دلها
خواهر بزرگش بود آذر ماه
که در اولین شب سرد سرما
یلدا را به مهمانی زمستانی برد
ویلدا را گذاشته بود تنهای تنها
و خود رفت به منزل دی ماه
دیوان شاعر شیرازی
گر چه بود سالها روی رف خانه ها
و خاک میخورد زیر کمرکش دهرها
امشب مهمان خاص عاشقان بود
با دلی از مهربانی گرمابخش زمستان بود.