بیا تو خیلی خوشت میاد

خالی بستم هیچی توش نیست

بیا تو خیلی خوشت میاد

خالی بستم هیچی توش نیست

غزل۴

اینکه گاه میخواهم کز تو دست بردارم

حرف سرد مهری نیست مشکلی دگر دارم

با تو عشق می ورزم ای پریچه و خود نیز

از حضور یک دره در میان خبر دارم

عشق من!اگر تقویم چند سال پس میرفت

میشد این مزاحم را از میانه بردارم

مشکلم در بهار توست در خزان من آری

آنچه پیشرو داری من به پشت سر دارم

ورنه خوب میدانی بی توقف و جاری

دم به دم به سوی تو مهر بیشتر دارم

ورنه دوست میدارم سوی تو پریدن را

با تو پر کشیدن را تا که بال و پر دارم

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد